19 دیماه

ساخت وبلاگ

در ابتدای سفر گفت بی سبب نگرانی
به بوسه گفتمش اما تو نیز چون دگرانی

تو مثل برده فروشان به فکر سود و زیانی

گل شکفتهء خود را سپرده ام به تو ای رود
به شرط اینکه امانت به آشنا برسانی

مرا در آینه می‌بینی و هنوز همانم…
تو را آینه می‌بینم و هنوز همانی

هزار صبح توانستی و نخواستی اما
رسیدنی‌ست شبی که بخواهی و نتوانی

فاضل نظری

+ نوشته شده در سه شنبه نوزدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 10:48 توسط من و عشقم  | 

كلبه عاشقي...
ما را در سایت كلبه عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kolbehlove51a بازدید : 14 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 16:08